
شوهر ملی پوش فوتسال بانوان اجازه خروج از کشور به او نداد!

شرط مشاوره اخیرا به طلاق توافقی اضافه شده. این یعنی دقیقا چه تغییری در روند جدایی اتفاق میافتد؟
قانون حمایت ازخانواده اوایل سال ۹۲ ابلاغ شد. این قانون، طلاق توافقی را به انجام چند جلسه مشاوره توسط مشاوران واقعی که خود قوه قضائیه آنها را معرفی کرده، منوط میکند. افرادی که دنبال طلاق توافقی هستند باید به این مشاوران مراجعه کنند. بعد از یک یا چند جلسه، مشاوران تایید میکنند که این افراد میتوانند یا نمیتوانند با هم زندگی کنند و طلاق را تایید میکنند. بعد هم دادگاه طلاق را ثبت میکند.
گفتید قانون سال ۹۲ تصویب شده. چرا به تازگی موج انتقادها از آن بالا گرفته است؟
آیین نامه اجرایی این قانون تازه تصویب شده است. قبلا اجرا نمیشد و کسی هم انتقاد نمیکرد.
اصلا چه دلیلی باعث شد که مسئولان تصمیم بگیرند طلاق توافقی را مشروط کنند؟
طبق آمار قوه قضائیه، بالاترین آمار پروندههای خانواده متعلق به طلاق توافقی است؛ تعداد این پرونده به تنهاییها از بقیه پروندههای خانواده مثل مهریه، نفقه، طلاق به درخواست مرد و طلاق به درخواست زن بیشتر است. احتمالا قانونگذاربه این نتیجه رسیده که این آمار بالا به کانون خانواده آسیب میرساند. آنها هم تصمیم گرفتند از روشی استفاده کنند تا این پروسه سخت تر شود تا آمار طلاق یک مقدار کمتر شود.
شما این استدلال را قبول دارید؟ چرا آمار طلاق توافقی اینقدر زیاد است؟
مشکل اصلی از اینجا ناشی میشود که یک بی دقتی این وسط اتفاق افتاده است. سئوال این است که اصلا چه تعداد از پروندههای طلاق توافقی، واقعا توافقی هستند؟ طلاق به درخواست زن در سیستم قضایی و قانونی ما بسیار سخت و طولانی است. این پروسه معمولا یک چیزی حدود یک سال و نیم تا دو سال طول میکشد.
چرا فرآیند طلاق گرفتن اگر به درخواست زنها باشد اینقدر زمان بر است؟
زنها به دو دلیل طلاق میگیرند. یا عسر و حرج یا ترک نفقه به مدت معین. عسر و حرج به این معنی است که شرایط زندگی برای زن غیر قابل تحمل شود. البته این مسئله باید در دادگاه اثبات شود. مثلا اعتیاد شوهر یا کتک خوردن و قربانی خشونت خانگی بودن باید در دادگاه اثبات شود. بعد از اثبات زن میتواند طلاق بگیرد. روند اثبات طولانی است و همین موضوع باعث میشود که طلاقهای به درخواست زنان به سختی به نتیجه برسد و خیلی وقتها هم به نتیجه نمیرسد. حتی وقت هایی که واقعا شرایط حادی بر زندگی زن حاکم است، چون راههای اثبات سخت هستند، خانم نمیتواند طلاق بگیرد. آن طرف ماجرا آقایان هستند که به راحتی میتوانند طلاق بگیرند و با حق طلاق هیچ مشکلی ندارند.
شما به آمار تعداد طلاقهای توافقی نقد وارد کردید. آمار قوه قضائیه که ظاهرا نشان میدهد تعداد این نوع طلاقها بسیار بالا است.
ببنید طلاق توافقی تنها راهکار قانونیای بود که خانمها در این سالها به آن متوسل میشدند تا بتوانند طلاق بگیرند. زنها از یک سری حق و حقوقشان میگذرند یا به هر طریق چانه زنی دیگری همسرشان را راضی به طلاق توافقی میکنند. در واقع مرد متقاضی طلاق توافقی نیست که بگوییم توافقی اتفاق افتاده. متقاضی واقعی این نوع طلاق، زنها هستند. خانم مثلا از مهریه و حضانت بچه میگذشت؛ یا پرونده کیفری کتک خوردنش را میبست؛ به ازای این گذشتها مرد راضی میشد که درخواست طلاق توافقی بدهند. زنها هم فقط برای آن که درگیر پروسه طولانی طلاق نشوند و سریع تر قضیه را حل کنند از همه چیزشان میگذشتند تا توافقی جدا شوند.
ثبت طلاق توافقی بدون مشاوره چقدر زمان میبرد؟
قبلا بسته به اینکه از کدام شعبه دادگاه و کدم شهر اقدام میکردند، بین ۲ تا ۳ روز نهایت تا یک هفته طول میکشید. بعضی وقتها سریعتر بعضی وقتها طولانیتر. زمان را نکات حقوقی پرونده تعیین میکرد.
طبق استدلال شما بخش عمدهای از طلاقهای توافقی، طلاق به درخواست زنان است؟
بله. نکته اصلی همین است که این طلاقها درست است که اسمش طلاق توافقی هست اما در واقع طلاقهای به درخواست زن هستند. بعد یک سری دیگر از طلاقهای توافقی طلاق هایی هستند که با استناد وکالت در طلاق یا حق طلاق، زن دادخواست میداده. پروسه طلاق به استناد وکالت در طلاق هم درست مثل پروسه طلاق توافقی است. یعنی خانم از طرف شوهرش وخودش دادخواست طلاق میداد.
معمولا زنان برای گرفتن وکالت طلاق از همسران شان چه مشکلاتی دارند؟
تعداد محدودی از مردها هستند که طلاق توافقی را میپذیرند و خودشان داوطلبانه وکالتنامه میدهند؛ اما معمولا وضع اینطور نیست. زنها معمولا باید تلاش زیادی کنند تا مرد را به وکالت دادن راضی کنند. خیلی وقتها خانم در ازای گرفتن این وکالت در همانجا در محضر، مهریه و حقوق مالی خود را میبخشد تا وکالت طلاق بگیرد.
بعضی از کارشناسان حقوقی گفتهاند که برای اجرای این قانون نیاز به دفاتر مشاوره هست و این دفاتر هنوز ایجاد نشده اند. به همین دلیل قانون هنوز اجرا نمیشود. شما این را تایید میکنید؟
این قانون مدتی است که اجرایی شده. همین الان در تهران که اعمال میشود. چند شهرستان دیگر را هم که گفتهاند اجرا میشود.
یعنی اگر همین فردا یک نفر برای طلاق توافقی به دادگاه مراجعه کند باید به مراکز مشاوره هم برود؟
بله این قانون الان برای همه موارد طلاق توافقی اعمال میشود. از آخرین روزهای سال ۹۳ چند پرونده طلاق توافقی داشتیم که همه به مشاور ارجاع شدند.
مشاورها افراد خاصی هستند یا سراغ هر دفتر مشاورهای میشود رفت؟
خود دادگاه تعیین میکند. دادگاههای خانواده ونک و محلاتی مشاورین مستقر در همان دادگاه دارند که تلاش میکنند تا زوجین را به صلح و سازش دعوت کنند و مشکلات آنها را حل کنند؛ اما دادگاه خانواده مفتح، زوجین را به مراکز مشاوره خارج از دادگاه ارجاع میدهد که هزینههای معمول خود مرکز مشاوره باید پرداخت شود. اما لیستی از مراکز دولتی و خصوصی وجود دارد که فقط باید از آنها برای مشاوره استفاده کنند.
پس مشاورهها رایگان نیست. هزینه جلسه مشاوره در طلاق توافقی را زن باید پرداخت کند یا مرد؟
هر دو باید بپردازند؛ اما چون طلاق به استناد وکالت در طلاق هست، عملا زن میپردازد.
هزینه هر جلسه مشاوره چقدر میشود؟
در دادگاه هزینه زیادی ندارد. هزینه هر جلسه مشاوره گرفتن از مشاوران داخل مرکز حدود ۲۵ هزار تومان است. ولی نرخ مراکز مشاوره بیرون از دادگاه بیشتر است. پروندهای داشتیم که هر جلسه حدودا هشتاد هزار تومان پرداخت کرده بودند.
این مشاوران بر چه اساسی انتخاب شده اند. داشتن سابقه و تجربه کافی در انتخاب آنها لحاظ شده؟
صلاحیت این مشاوران هم مسئله مهمی است. اینکه چه نوع نظارتی بر چنین مشاورانی میشود تا خود آسیب بیشتری به زنان جامعه وارد نکنند را هنوز کسی نمیداند.
ایرادات زیادی به این قانون وارد شده است. به نظر شما بدترین پیامد اجرای چنین قانونی چه خواهد بود؟
این قانون، پروسه طلاق را برای خانمها دوباره سخت تر و سخت تر میکند. به طور عملی اینطور است که خانمها برای اینکه همسرانشان را راضی به طلاق توافقی کنند باید زمان و انرژی زیادی بگذارند. باید هزینه کنند. هم باید از یک سری حق و حقوق شان بگذرند و هم خیلی از موارد هست که باید پول پرداخت کنند. حالا راضی کردن مرد که به جلسه مشاوره بیاید هم به همه این مشکلات اضافه میشود.
یعنی خانمها برای طلاق گرفتن هم باید از خیر مهریه و نفقه بگذرند. هم یکی چیزی دستی به آقا پرداخت کنند؟
بله! خانم برای اینکه همسرش را به طلاق راضی کند در موراد بسیاری باید به او پول پرداخت کند. پرونده هایی داشتیم که آقا برای رضایت به طلاق توافقی از ۲ میلیون تا ۲۰ میلیون تومان پول گرفته است. هم مهریه را میبخشد هم باید به آقا پول بدهد. قبلا بعد از گذر از همه این مراحل زن میرفت دادگاه و درخواست طلاق توافقی میداد و کار تمام میشد. حالا تازه باید با کمک قاضی، مرد را راضی کنند که به مرکز مشاوره برود.
اگر شوهر حاضر نشود به مرکز مشاوره مراجعه کند؛ وضعیت طلاق چه میشود؟
دقیقا یک ماه و نیم پیش یکی از دوستانم در جنوب کشور که در مرکز مشاوره بهزیستی کار میکند، برایم از خانمی تعریف کرد که همین مشکل را داشت. این خانم با گریه پیش مشاور رفته بود و گفته بود برای هر یک جلسهای که شوهرم را راضی میکنم تا به اینجا بیاید باید به او پول بدهم. از مشاور خواسته بود زودتر این رفت و آمدها را تمام کنند تا حداقل مجبور نباشد اینقدر پول به آقا بدهد. درست است که قانونگذار پیش بینی کرده که اگر هم شوهر برای مشاوره نیامد چه اتفاقی میافتد اما این مشکلات هست. اگر مرد در جلسه حاضر نشود، به دادگاه ابلاغ شده و حکم صادر میشود.
جلسات مشاوره معمولا چقدر ادامه پیدا میکند؟
بستگی دارد. بین یک تا چهار جلسه مشاوره رایج است.
با اجرای این قانون، حق طلاق زن محدودتر میشود؟
هر آدمی حق دارد بتواند طلاق بگیرد و از رابطهای که نمیخواهد خارج شود. این جز حقوق انسانی آدمها است. استفاده از این حق نباید به اختیار دادگاه گذاشته شود.
توجیه قانونگذار این است که از افرایش طلاق در جامعه نگران است و دنبال راهکار میگردد.
سیستم حاکم بر جامعه اگر نگران افزایش طلاق هست که به درستی هم نگران هست، باید راهکارهای دیگری پیدا کند برای آموزش دادن به مردم. اگر کسی مشکل خانوادگی دارد باید با مراجعه به روانشناس و مشاور تلاش کند تا مشکل را حل کند. اگر نشد بعد به طلاق متوسل شود. اما این یک سری زیر ساختهای فرهنگی و آموزشی میخواهد. آدمها باید مهارتهای زندگی را یا دبگیرند. اما نمیشود که حقوق آدمها را از آنها سلب کنیم به این معنی که شما اجازه ندارید طلاق بگیرد چون من تشخیص میدهم که شما آمادگی آن را ندارید. آدمها بیاد بتوانند درست یا اشتباه برای طلاق گرفتن تصمیم بگیرند. درست یا غلط، اختیار تصمیم گیری با خودشان است. میتوانند آدمها را تشویق کنند که به مراکز مشاوره بروند اما اجبار کردن آنها درست نیست.
نقطه مثبتی که طرفداران این قانون بر آن تاکید دارند این است که بسیاری از طلاقها هیجانی است و مشاوره مانع این اتفاق میشود. آنها میگویند امروز بسیار یاز طلاقها در یکی دو سال اول زندگی زوجها اتفاق میافتد و با مشاوره قبل از طلاق شاید بشود مانع این کار شد.
به نظر من پایه این استدلال زیر سئوال است؛ چون هیچ آمار دقیقی وجود ندارد که چه تعداد به دلایل هیجانی طلاق میگیرندیا چه تعداد از طلاقها واقعا در یک سال اول زندگی اتفاق میافتد. آمار نداریم. چقدر میشود روی این ادعاها حساب باز کرد؟ اصلا چطور است زمانی که همین آدمها دارند با هیجان تصمیم به ازدواج میگیرند، کسی اجبارشان نمیکند که به مشاور مراجعه کنند؟ اجبار قانونی با کار فرهنگی خیلی متفاوت است. قانونگذار یا دولت میتواند زیر ساختهای مشاوره را فراهم کند. مثلا مشاوره رایگان بدهد یا نهادی را تعیین کند تا مردم دسترسی راحت به مشاور داشته باشند. اما نیازی نیست که آدمها را مجبور به استفاده از مشاور کند.
گزارشی از مهدخت قویدل
منبع: روزان
مهدخت قویدل
به عنوان یک زن چقدر از حق و حقوقتان خبر دارید؟ میدانید وقتی پای سند ازدواج را امضا میکنید زیر بار چه تعهداتی میروید؟ تعریفتان از برابری حق زن و مرد در ازدواج چیست؟ تا به حال اسم شروط ضمن عقد به گوشتان خورده؟ اینها سئوالاتی است که از شرکت کنندگان در کارگاه شروط ضمن عقد پرسیده میشود. بیشتر حاضران در جلسه خانم هستند. دو نفر آقا هم با نامزدشان به جلسه آمدهاند تا با شروط ضمن عقد و نخوه ثبت آنها آشنا شوند. یکی از آقایان میپرسد اینجا آمدهام تا یاد بگیرم چه چیزهایی را باید رعایت کنم تا زن و مرد در خانواده حقوق برابر داشته باشند. چند تا از خانمها چند سالی هست که درگیر پروسه طلاق هستند و هنوز موفق نشده اند. آمدهاند تا بالاخره با حق و حقوقشان به عنوان یک زن آشنا شوند. تقریبا همه فکر میکنند که شروط ضمن عقد کارایی ندارد و فقط صفحه سیاه کردن است. یکی میپرسد فایده این شروط چیست وقتی ضمانت اجرایی ندارد؟ یکی هم با نامزدش آمده تا بفهمند حقوق برابر یعنی چه؟ هدی عمید، وکیل پایه یک دادگستری، مدرس این کارگاه است. عمید تاکید دارد که حتما باید شروط ضمن عقد مخصوصا وکالت در طلاق را در دفتر اسناد رسمی ثبت کرد تا ضمانت اجرایی داشته باشد.
در ابتدای جلسه مسئول برنامه برگههایی را بین شرکت کنندگان توزیع میکند و از آنها میخواهد به این سئوال پاسخ بدهند که چرا میخواهند شروط ضمن عقد را بشناسند؟ خانم جوانی میگوید لیسانس دارد و در آستانه ازدواج است. با نامزدش به این تفاهم رسیدهاند که همه شروط باید باشد اما نحوه ثبت قانونی آنها را نمیداند. زن جوان میگوید طلاق برادرم و مشکلاتی که پیش آمد من را به این نتیجه رساند که باید همه شروط را در عقدنامهام درج کنم. شنیده است که خیلیها حق طلاق را در سند ازدواج ثبت کردهاند اما موقع طلاق دادگاه آن را قبول نکرده و نمیداند چرا. یکی دیگر از خانمها تعریف میکند که دو ما ه بعداز عقد تصمیم گرفت طلاق بگیرد؛ اما حالا ۶ سال از آن روز گذشته و هنوز موفق نشده. “همسرم بی نهایت من را اذیت کرد. تازه وقت طلاق گرفتن که شد فهمیدم هیچ حقی ندارم و هیچ کاری نمیتوانم بکنم چون همه چیز با مرد است. یکی دیگر از حاضران هم میپرسد چطور میشود مردان را راضی کرد تا از خیر حق و حقوقی که قانون، حاضر و آماده به آنها داده بگذرند و مثلا با تقسیم اموال موافقت کنند؟
برابری خانواده با حق طلاق برای هر دو طرف
در قسمت بعد از شرکت کنندگان در کارگاه خواسته میشود تا تعریفشان از یک ازدواج با حقوق برابر را بگویند. دختر جوانی بر مشارکت اقتصادی زنان تاکید دارد و معتقد است درآمد و هزینه خانواده باید به طور برابر بین زن و مرد تقسیم شود. مشارکت در تصمیم گیری و داشتن حقوق برابر در طلاق و ارث هم از نظر او شاخصهای یک زندگی مشترک با حقوق برابر هستند. یکی از خانمها نگاه متفاوت تری به موضوع دارد و معتقد است قدم اول تشکیل یک خانواده برابر از ذهن افراد شروع میشود. وقتی کسی برای خودش ارزش انسانی قائل باشد در انتخاب هم دقت میکند و با هر کسی ازدواج نمیکند. او تاکید دارد وقتی زنی از حقوق برابر حرف میزند اما حاضر نیست درآمدش را در خانه خرج کند یعنی فقط به دنبال منافع خودش است. آقایی که با همسرش آمده میگوید خانواده ایدهآل جایی است که همه در آن عزت نفس داشته باشند و احساس کنند مهم هستند. همسرش میگوید با برابری در خانواده مخالف است و حقوق باید عادلانه باشد. یکی دیگر از خانوم روی حق طلاق تاکید دارد و میگوید برابر ی خانواده یعنی اینکه اگر همسرم میتواند همین الان من را طلاق بدهد، من هم باید بتوانم همین الان طلاقش بدهم.
شروط ۱۲ گانه عقد
در قسمت دوم کارگاه و بعد از آشنایی با دیدگاهها و اطلاعات شرکت کنندگان در مورد شروط ضمن عقد و خانواده برابر، خانم عمید در مورد شروط ضمن عقد صحبت میکند. به گفته وی در قانون مدنی و در قسمت مربوط به حقوق ازدواج به صراحت آمده است: هر کدام از زن و شوهری که ازدواج میکنند، میتوانند هر شرط ضمن عقدی که بخواهند را در عقدنامه درج کنند. ظاهرا ازدواج یک رابطه عاطفی است اما عقدنامه یک سند رسمی است. ازدواج بر خلاف ظاهر شاعرانه، یک قرارداد حقوقی است و امضای عقدنامه هم برای خانم و هم آقا اثرات حقوقی دارد. در عقدنامهها ۱۲ شرط ثبت شده است که معمولا همه زوجها بدون اینکه آنها را بخوانند زیر آنها را امضا میکنند. آقا هر زمانی که بخواهد بدون اینکه دلیلی را به دادگاه اثبات کند میتواند طلاق بگیرد اما زن فقط در شرایطی خاص امکان طلاق گرفتن دارد. البته همین شرایط هم باید در دادگاه اثبات شود که معمولا چند سال زمان میبرد.
شروط ضمن عقد
اما شروط ضمن عقد یا شروط پیشنهادی در دفترچه ازدواج ثبت نشده وزوجین در صورت تمایل میتوانند به ثبت آنها اقدام کنند. قوه قضائیه هم چند سال پیش این شروط را به صورت دفترچهای چاپ کرد و در اختیار مردم قرار داد. اما چرا شروط ضمن عقد مهم هستند؟ از قدیم گفتهاند جنگ اول به از صلح آخر. ازدواج قرار یک عمر زندگی را برای همه رقم میزند و بهتر این است که به جای اینکه بعدها افسوس بخورید از همان ابتدار در مور دتمام مسائل صحبت کنید. به این فکر کنیم که در مورد قواعد حقوقی قرارداد ازدواجتان باید با هم حرف بزنید. مثلا آقا باید بداند که بعد از عقد چطور باید مهریه را پرداخت کند. یا باید بداند از لحظهای که عقد کرد باید از لحاظ قانونی نفقه همسرش را بپردازد. خانم هم باید بداند اگر عقد کرد از فردای مراسم، از لحاظ قانونی بدون اجازه همسرش نمیتواند گذرنامه یا طلاق بگیرد. زن باید بداند که مرد میتواند مانع تحصیل یا اشتغال او باشد. نکته دیگر این است که قوانین کامل نیستند و معمولا بیشتر موارد به نفع آقایان پوشش داده شده است. به همین دلیل توجه به شروط ضمن عقد برای زنها ضروری است. از همه مهمتر، بحث طلاق است. زمانی که میخواهیم عقد کنیم با اراده خودمان است؛ اما بعد از عقد مرد میتواند طلاق بگیرد اما زن دیگر امکان طلاق گرفتن ندارد. باور کنیم که طلاق ممکن است برای هر کدام از ما هرچقدر هم که عاشق همسرانمان باشیم، اتفاق بیفتد. شروط ضمن عقدی که معمولا به خانمها پیشنهاد داده میشود تا موقع ازدواج به آنها توجه کنند این موارد هستند:
شرط اشتغال
طبق قانون مرد میتواند مانع کار کردن همسرش شود به شرط اینکه خلاف مصلحت خانواده باشد. البته تصمیم گیری در مورد این موضوع با دادگاه است. یعنی اگر شوهری مخالف کار کردن همسرش باشد، باید در دادگاه اثبات کند که کار زن مخالف مصلحت خانواده است و صرف مخالفت مرد کافی نیست. اما مسئله اینجا است که تشخیص خلاف مصلحت خانواده بودن برعهده دادگاه است و دست قاضی در تشخیص کاملا باز گذاشته شده و میتواند سلیقهای عمل کند. به همین دلیل این وکیل پایه یک دادگستری پیشنهاد میدهد که اگر خانومی شاغل است یا فکر میکند در آینده میخواهد کار کند، بهتر است این شرط را به عقدنامه اضافه کند. لفظ حقوقی شرطی که در عقد نامه درج میشود به این صورت است: “زوج، زوجه را در اشتغال به هر شغلی که مایل باشد؛ در هر کجا که شرایط ایجاد کند، مخیر میکند.” این مطلق ترین حالتی است که میشود در مورد اشتغال زن بیان کرد؛ اما زوجین میتوانند بر حسب توافق مثلا هر کجا را به محل زندگی تغییر دهند.
شرط ادامه تحصیل
مسئله دیگری که برای بسیاری از زنان اهمیت دارد، امکان ادامه تحصیل است. خانم عمید به شرکت کنندگان توضیح میدهد که ماده قانون مشخصی در مورد ادامه تحصیل زنان وجود ندارد. تنها یک ماده قانونی کلی هست که طبق آن در زندگی مشترک، زن باید از مرد تمکین کند. تمکین به معنی اطاعت کردن است و از نظر حقوقی آرای متفاوتی در مورد آن مطرح میشود. تمکین را حتی به این معنی که زن حق ندارد بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود هم میدانند. طبق این اصل کلی، زن حق ندارد بدون اجازه شوهر ادامه تحصیل بدهد. به همین دلیل اگر برای خانمی مهم است که درسش را ادامه بدهد باید پیش از عقد در این مورد صحبت کند و به طور مشخص این شرط را در عقد نامه ثبت کند. اصطلاح حقوقی شرط هم به این صورت است: زوج، زوجه را در ادامه تحصیل تا هر مرحله که زوجه لازم بداند و در هر کجا که شرایط ایجاب نماید مخیر میسازد.
شرط تعیین مسکن
طبق قانون تمکین، خانوم موظف است در محلی که آقا تعیین میکند زندگی کند. اگر زنی از همسرش تمکین نکند در ازای این اطاعت نکردن، نفقهای هم به او پرداخت نمیشود. در اصطلاح حقوقی به زنی که تمکین نمیکند، “ناشزه” گفته میشود و این زن مستحق دریافت نفقه نیست. قانونگذار هم به صراحت در ماده قانونی گفته است که خانم موظف است در محلی که آقا تعیین میکند زندگی کند مگر اینکه خودش شرط کرده باشد که اختیار تعیین مسکن با او باشد. البته طرفین میتوانند طوری شرط کنند حق تعیین مسکن توافقی باشد یا به طور کامل در اختیار زن گذاشته شود.
شرط تقسیم اموال
تقریبا در تمام دنیا تقسیم اموال بعد از طلاق اجرا میشود. به محض اینکه زن و مرد ازدواج میکنند، فارغ از سطح در آمد هر کدام، چون زندگی مشترک به شکل یک شرکت دیده میشود که طرفین با هم برای ساختن و پیشرفت آن تلاش میکنند، اموال این زندگی هم مشترک محسوب میشود. در ایران اما وضع به شکل دیگری است. گرچه موضوع تقسیم اموال در شرایط ضمن عقد در عقدنامه درج شده اما آنچه ذکر شده از نظر قانونی نقصهای زیادی دارد. یکی از پیش فرضهای اجرای این شرط این است که طلاق به درخواست مرد باشد. تقسیم اموال یعنی زن و شوهر بعد از ازدواج هر اموالی را که به دست میآورند در هنگام طلاق بین خود تقسیم کنند. حتی اگر زن خانه دار هم باشد باز هم این شرط برقرار است چون هم کار خانه ارزش اقتصادی دارد و هم حمایت عاطفی از سوی زن انجام میشود. اگر مردی میتواند یک تاجر موفق باشد حتما همسرش از او حمایت کرده یا برعکس. به همین دلیل منصفانه است که هر دو طرف در اموالی که بعد از ازدواج کسب شده شریک باشند.
البته مدرس این کارگاه معتقد است بهتر و عادلانه تر این است که هر زمان مالی خریداری شد مثلا خانهای خریده شد، در همان زمان سه دانگ- سه دانگ بین طرفین تقسیم شود. متن حقوقی این شرط به این صورت در عقدنامه میآید: “در صورت وقوع طلاق، اعم از آن که به درخواست مرد باشد یا به درخواست زن، تمام دارایی کسب شده بعد از نکاح و در طول ایام زوجیت اعم از منقول و غیر منقول بالسویه بین آنها تقسیم شود.” بالسویه یعنی نصف شود. البته این فقط یک پیشنهاد است و زوجین میتوانند آن را شامل اموال قبلی هم کنند یا تقسیم به صورت یک سوم – دوسوم باشد. میتوان هدیه و ارث را از این شرط استثنا کرد. به گفته این وکیل دادگستری، شرط تقسیم اموال تا به حال در دادگاههای ایران اجرایی نشده چون هیچ زنی برای مطالبه اموال درخواست نداده است. خانومی از بین شرکت کنندگان که چند سال است دنبال طلاق گرفته است میگوید: آنقدر زنها در جریان طلاق اذیت میشوند که هیچکس دیگر به فکر تقسیم اموال نیست.
شرط خروج از کشور
خانمهای بالای ۱۸ سال تا وقتی مجرد هستند برای خروج از کشور یا گرفتن گذرنامه نیازی به اجازه پدر ندارند؛ اما وقتی همین خانم ازدواج میکند، برای خروج از کشور به اجازه همسرش نیاز پیدا میکند. وقتی یک خانم متاهل برای دریافت پاسپورت مراجعه میکند از او گواهی امضای همسر را میخواهند. شوهر حتی اجازه دارد بدون هیچ دلیلی همسرش را ممنوع الخروج کند. برای اینکه به این مشکل برنخورید میتوانید این شرط را به این صورت در عقدنامه درج کنید:” زوج به زوجه وکالت بلاعزل میدهد که با همه اختیارات قانونی بدون نیاز به اجازه شفاهی یا کتبی مجدد شوهر از کشور خارج شود. تعیین مدت، مقصد و شرایط مسافرت به خارج از کشور به صلاحدید خود زن است.” البته در بسیاری از موارد اضافه کردن شروط در انتهای عقدنامه معمولا مشکل را حل نمیکند. برای مثال با وجود اینکه سند ازدواج یک سند رسمی است اما معمولا اداره گذرنامه شرط خروج از کشور ثبت شده در عقدنامه را نمیپذیرد. وقتی سند را به آنها نشان میدهید از شما وکالتنامه میخواهند. برای اینکه با این مشکل مواجه نشوید، بعد از عقد رسمی در درفتر ازدواج و طلاق، باید به دفترخانه اسناد رسمی مراجعه کرده و سند وکالت تنظیم کنید.
شرط وکالت در طلاق
زنها حق طلاق ندارند و این حق مختص آقایان است. به گفته عمید، حق یعنی چیزی که در قانون مشخص شده باشد و فقط قانونگذار میتواند این حق را به افراد بدهد؛ حق طلاق زن یا وکالت مطلق در طلاق یعنی مردی حق طلاق خود را به همسرش وکالت میدهد تا زن از طرف او این حق را اجرا کند. معنی این شرط این نیست که مرد دیگر نمیتواند طلاق بدهد و حقی از مرد گرفته نمیشود. مدرس کارگاه در مورد این شرط بر دو نکته تاکید دارد. یکی اینکه حتما شرط وکالت در طلاق در انتهای عقدنامه با الفاظ دقیق حقوقی درج شود. دوم اینکه زوجین بعد از عقد و قبل از عروسی به دفتر اسناد رسمی مراجعه کنند و این شرط را به این صورت ثبت کنند: “زوج به زوجه وکالت بلاعزل و حتی توکیل به غیر میدهد تا زوجه در هر زمان و هر شرایطی از جانب زوج اقدام به مطلقه نمودن خود از قید زوجیت زوج به هر قسم طلاق اعم از بائن و رجعی و خلع و مبارات به هر طریق اعم از عزل یا بذل مهریه کند.” نکتهای که در این شرط مهم است بلاعزل بودن حق طلاق است وگرنه امکان فسخ آن به راحتی ایجاد میشود. البته این عبارت مطلق ترین حالت برای ایجاد حق طلاق است و به توافق طرفین میتواند بذل مهریه یا بخشی از آن یا حتی اخذ مهریه در آن دیده شود. این مطلق ترین حالتی است که برای بحث طلاق است. اما قسمت هر زمان تحت هر شرایطی به هیچ عنوان نباید تغییر کند. وکالت در طلاق تا قبل از اجرای قانون جدید حمایت از خانواده این قابلیت را داشت که بدون اینکه آقا متوجه شود، زن طلاق بگیرد. داشت. از آنجایی که وکالت در طلاق به صورت دادخواست طلاق توافقی تنظیم میشود، بعد از افزودن شرط مشاوره به این طلاق مرد حتما از پیش از وقوع طلاق از آن با خبر میشود.
حق طلاق برای زنان چه اهمیتی دارد؟
شاید خیلی از تازه عروس و دامادها فکر کنند که اصلا طلاق به چه دردی میخورد، وقتی رابطه آنها اینقدر با هم خوب است و هم هبه یک زندگی شاعرانه فکر میکنند. عمید در مورد اهمیت این حق میگوید: آدمها باید حق داشته باشند به هر دلیلی که برای خودشان دارند، از یک رابطه زناشویی خارج شوند چون هیچکس نباید اسیر یک رابطه باشد. گرچه این دلیل ممکن است از دید ما غیرموجه، عجیب و غریب یا غیراخلاقی باشد. حق طلاق یک طرفه برای مرد، زنها را در رابطه اسیر میکند. زن میداند که اگر بله را بگوید و وارد یک رابطه زناشویی شود، دیگر حق بیرون رفتن از آن را ندارد. عمید به تحقیقاتی که در این زمینه انجام شده اشاره میکند و میگیود طبق بررسیهای کارشناسان یکی از دلایل عدم تمایل دختران جوان به ازدواج نابرابریهای حقوقی از جمله نداشتن حق طلاق است. عمید به شرایط یکی از شرکتکنندگان در جلسه اشاره میکند که پنج سال است در دادگاه به دنبال طلاق است و هنوز موفق نشده طلاق بگیرد و میگوید: اثبات بسیاری از نارساییهای اخلاقی مرد در دادگاه عملا غیر ممکن است. به همین دلیل ما میگوییم که حق طلاق نباید در اختیار یک نفر یا در اختیار دادگاه باشد. طلاق بسیار بد است و باید فرهنگسازی شود تا در طول زندگی، زوجین برای حل مشکلات به مشاور مراجعه کنند؛ اما نهایتا اگر به هر دلیلی تصمیم به جدایی گرفتند، باید بتوانند طلاق بگیرند.
شرط حضانت فرزندان
حضانت فرزندان بحث پیچیدهای است. مهمترین چیز این است که بدانید اگرچه میشود این شرط را قبل از بچهدار شدن ثبت کرد، اما از لحاظ قانونی چون هنوز بچهای وجود ندارد، بسیاری از حقوقدانها این شرط را باطل میدانند. طبق قانون، حضانت کودک چه دختر باشد چه پسر تا سن ۷ سالگی با مادر است و بعد از آن تا سن بلوغ پدر مسئول نگهداری از فرزندان است. بعد از سن بلوغ بچهها از حضانت پدر خارج میشوند و خودشان تصمیم میگیرند که کجا زندگی کنند. یکی از مشکلات اصلی خانمها بعد از ازدواج نداشتن حضانت بچههای بالای هفت سال است. برای حل این مشکل زن و مرد میتوانند بعد از به دنیا آمدن کودک، به دفتر اسناد رسمی مراجعه کنند و آقا برای حضانت فرزند به خانم وکالت بدهد. البته ولایت قهری پدر بر فرزند قابل انتقال نیست که خوشبختانه این مورد بار حقوقی زیادی ندارد. چیزی که اهمیت دارد بحث حضانت است. حضانت یعنی نگهداری و انجام امور جاری فرزند. طبق قانون در غیاب پدر، مثلا اگر پدر فوت کند اولویت حضانت با مادر است. البته بحث مالی هم مطرح است که ربطی به حضانت ندارد. ممکن است کودک اموالی داشته باشد که اداره آن به عمو یا جدپدری برسد. عمید خطاب به حاضران میگوید این چیزهایی که در فیلمها میبیند که اگر پدری فوت کند، پدربزرگ میآید و بچهها را میبرد فقط فیلم است و در واقعیت چنین چیزی وجود ندارد مگراینکه دادگاه تشخیص دهد زندگی با مادر به مصلحت طفل نیست.
نحوه ثبت شروط ضمن عقد
شروط ضمن عقد منحصر به موارد ذکر شده نیست و زوجین میتوانند هر شرط دیگری که مد نظرشان است را به این لیست اضافه کنند. البته مدرس کارگاه توصیه میکند که افراد حتما با یک وکیل مشورت کنند تا ساختار حقوقی آن شرط را برایشان پیدا کند. مسئله مهم اینجاست که بسیاری از شروط ثبت شده در سند ازدواج فاقد اثر اجرایی است زیرا ایرادات حقوقی فراوانی در آنها دیده میشود. با وجود اینکه سند ازدواج یک سند رسمی است و مندرجات آن لازم الاجرا هستند و ضمانت اجرایی دارند اما این اصل در عمل نادیده گرفته میشود. رویه قضائی دادگاهها به سمتی رفته که در بیشتر موارد شروط ثبت شده در عقد نامه را نمیپذیرند. به همین دلیل عمید توصیه میکند که زنها به هیچ عنوان به ثبت شروط در سند ازدواج اکتفا نکنند. معمولا یک روز بعد از عقد سند ازدواج به زوجین تحویل داده میشود و از نظر این وکیل دادگستری، فردای روز عقد که هنوز عشق و علاقهها سرجای خودش است بهترین موقع برای مراجعه به دفتر اسناد رسمی برای ثبت شروط ضمن عقد است. البته به دلایلی نامعلوم و بر خلاف قانون، بسیاری از دفترخانهها از ثبت شروط ضمن عقد خودداری میکنند. عمید به خانمها توصیه میکند حتما قبل از مراجعه به دفتر اسناد رسمی نمونههای تنظیم شده صحیح شروط ضمن عقد را از یک مشاور یا وکیل بگیرند تا مطمئن شوند که ثبت دفترخانه صحیح است.
مردها برای ثبت شروط عقد به دفترخانه میآیند؟
یکی از مشکلاتی که تعدادی از خانمها با آن مواجه میشوند این است که گرچه شروط را در عقدنامه ثبت کردهاند اما همسران آنها حاضر به رفتن به دفترخانه اسنادرسمی و ثبت این شروط نیستند. عمید میگوید برای حل این مشکل هیچ راهکار حقوقیای وجود ندارد. وی به زنان جوان توصیه میکند در همان روزهای ابتدیی که هنوز احترام و علاقه وجود دارد همسرشان را راضی کنند و فرصت طلایی روزهای اول بعد از عقد را از دست ندهند. اما اگر همه اینها جواب نداد توصیه این وکیل دادگستری به خانمها این است که مهریه سنگینی تعیین کنند و بذل مهریه را منوط به تنظیم وکالت طلاق در دفتر اسناد رسمی کنند. البته بذل مهریه اجباری نیست و کاملا به توافق طرفین بستگی دارد.
مهریه باشد یا بخشیده شود؟
البته خانم عمید مثل بسیاری از کارشناسان حقوقی معتقد است منطقا دلیلی ندارد که مرد برای ازدواج با کسی زیر بار مهریه برود. اما از آنجایی که طبق قوانین حقوقی، زن بعد از ازدواج بسیاری از حقوق طبیعی خود را از دست میدهد، لزوم بودن مهریه احساس میشود. ممکن است زن بعد از ازدواج اجازه کار و تحصیل را از دست بدهد یا به خاطر بچه داری خانه نشین شود. به همین دلیل در صورت وقوع طلاق زن هیچ پشتوانه اقتصادی ندارد و همین باعث میشود که مهریه نقش مهمی بازی کند. عمید میگوید حتی اگر شرط تقسیم اموال هم در عقدنامه ذکر شود، هیچ تضمینی به اجرای شرط نیست. به همین دلیل بهتر است که مهریه وجود داشته باشد و اگر اموال تقسیم شد، بذل شود. اگر هم اموالی تقسیم نشد، ان وقت مهریه تنها حق قانونی زن است که البته دریافت آن هم مشکلات زیادی دارد.